چگونه در ازمون نتیجه بگیریم؟
مهارت های تست زنی یعنی همان مدیریت آزمون و به یک تعبیر مدیریت آزمون یعنی مدیریت بر خویش در هنگام آزمون.
چند ساعت یک جا نشستن و فکر کردن و پاسخ دادن به سؤالات کار ساده ایی نیست و همه نمی توانند آن را به درستی انجام دهند.
چون نتیجه ی عملکرد شما در همین چند ساعت مشخص می شود، باید بتوانید از زمان جلسه آزمون به بهترین نحو ممکن استفاده کنید.
با رعایت نکات ساده امّا بسیار مهّم زیر می توانید هنر آزمون دادن را یاد بگیرید و در آزمون نتیجه ی بهتر بگیرید.
سؤال را بطور کامل بخوانید!
قبل از پاسخ دادن، سؤال را به طور کامل بخوانید. درک سؤال و توجه و تشخیص مفاهیم نزدیک به هم بسیار مهم است. (به فعل جمله ی سؤال دقت کنید – برخی از سؤالات فعل منفی دارند).
صحیح ترین جواب نه جواب صحیح !
هر 4 گزینه را به طور کامل و دقیق بخوانید(معمولاً داوطلبان با اولین نشانه های گزینه صحیح، سراغ سایر گزینه ها نمی روند در صورتیکه شما باید صحیح ترین جواب را انتخاب کنید نه جواب صحیح را).
به همه سؤالات پاسخ ندهید !
اصرار نداشته باشید به تمام سؤالات پاسخ دهید، سفید گذاشتن نشانه ی ضعف شما نیست بلکه بیانگر مهارت شماست. اگر پاسخ صحیح سؤالی را نمی دانید شانسی به آن سؤال جواب ندهید، زیرا به سؤالات سفید هیچ نمره ای اعم از مثبت یا منفی تعلق نمی گیرد.
خطای دید !
در هنگام وارد نمودن (پر کردن پاسخنامه) دقت کنید که جواب درست در شماره پاسخنامه مورد نظر وارد شده باشد (در اثر بی دقتی و یا خطای دید ممکن است پاسخ یک سؤال را به جای سؤال دیگری وارد نمایید).
پاسخ ها را عوض نکنید ! !
هنگام مرور مجدد سؤالات حتی الامکان پاسخ را عوض نکنید، تجربه ثابت نموده که صحیح ترین جواب همان جوابی است که در مرحله اول به آن می رسید. فقط در صورتیکه اطمینان کامل حاصل کردید که پاسخ اول شما غلط بوده آنرا تغییر دهید.
شروع از سؤال اول !
سؤالات را به ترتیب دفترچه پاسخ دهید درس ها را جابه جا نکنید. از تست شماره 1 شروع کنید (حتی اگر متون حقوقی را بلد نیستید)
حتماً تا آخرین سوال را در دفترچه ببینید !
بسیار دیده شده است که سؤالات پایانی دفترچه، آسان بوده و بعضی از داوطلبان به دلیل محدودیت زمان نتوانسته اند آنها را ببینند و بعداً بابت پاسخ ندادن به آنها خود را ملامت کرده و افسوس می خورند.
زمان را مدیریت کنید !
برای آنکه بتوانید زمان را مدیریت کنید بهتر است:
الف ـ سؤالی را که مطمئن به گزینه صحیح آن هستید را وارد پاسخ نامه کنید.
ب اگر سؤالی را بلد نیستید، بعد از درج علامت () کنار سؤال بلافاصله از آن عبور کنید.
ج اگر سؤالی را شک داشتید و نیاز به فکر دارد با درج علامت (×) کنار سؤال از آن بگذرید و بعد به آن مراجعه کنید.
با رعایت این روش تا همین جا موفقیت بزرگی را نصیب خود کرده اید. زیرا:
1تمام سؤالات را یک بار تا آخر خوانده اید (دیگر اضطراب ندارید).
2 به تمام سؤالاتی که بلد بوده اید پاسخ داده اید.
3 وقت خود را بیهوده برای پاسخ به سؤالاتی که بلد نیستید صرف نکرده اید.
4 با زمانی که پس انداز کرده اید می توانید به سؤالاتی که با علامت (×) مشخص کرده اید، برگردید و جواب دهید.
هر 10 سؤال، یک بار !
با کنترل پاسخ ها (هر10 سؤال یک بار) جلوی اشتباهات افقی (جابه جازدن گزینه ها) و اشتباهات عمودی (جابه جا وارد کردن سؤالات) را بگیرید.
کاهش تمرکز !
از شتاب زدگی پرهیز کنید. کاهش توجه و تمرکز در پاسخ گویی به سایر سؤال ها منجر به افزایش تعداد پاسخ های غلط می شود.
از پیش داوری خود داری کنید !
از پیش داوری سؤالات جداً خودداری کنید. یعنی حتی اگر درسی را اصلاً نخوانده اید حتماً سؤال های آن را در آزمون به دقت مطالعه کنید. چون معمولاً در هر درس علاوه بر سؤال های دشوار، چند سؤال ساده نیز وجود دارد، شاید بتوانید با پاسخ به آن سؤالات وضع خود را بهبود بخشید. (بخصوص متون حقوقی).
پاسخ فقط در پاسخبرگ !
از پاسخ دادن به سؤال ها در دفترچه سؤال و انتقال آنها در پایان آزمون به پاسخ نامه جداً خودداری کنید زیرا بسیار دیده شده که به علت کافی نبودن زمان، این انتقال با عجله انجام شده و بسیاری از گزینه ها جا به جا و اشتباه وارد می شوند.
8 دلیل عمده شکست و ناکامی در آزمون های حقوقی:
1 نداشتن هدف مشخص در زندگی:کسی که هدف مشخصی نداشته و دنبال نمی کند، شانس موفقیت چندانی ندارد.فردی از دوستش پرسید از کدام راه بروم! راه را نشانم بده!دوست پرسید: کجا می خوای بروی؟
آن فرد گفت: فرقی نمی کند!دوست گفت: وقتی مقصد (هدف) برایت مشخص نیست از هر راهی که دلت می خواهد برو!
2 نداشتن اشتیاق برای پیشرفت:عدم پرداخت بهای موفقیت از جمله ویژگی های افراد بی علاقه به پیشرفت می باشد. این دسته بدنبال حفظ وضع موجود می باشند وسپس برای توجیه عدم موفقیت خود همه را متهم می کنند به جز خود را.
3 نداشتن نظم و ترتیب.
4 تنبلی و به تعویق انداختن کارها:امروز و فردا کردن یکی از علل مهم شکست و ناکامی است. در انتظار
«زمان مناسب بودن» نتیجه ای جز شکست و ناکامی در بر نخواهد داشت. با این جمله داریم بهانه می گیریم، چون تا رسیدن به زمان مناسب صبر می کنیم، این صبر یعنی تعلل و تعویق در کارها.صبر نکنید زیرا زمان مناسب هرگز از راه نمی رسد. از همین جایی که هستید شروع کنید، تصمیم بگیرید و از همین امروز شروع کنید.
5 شخصیت منفی:کسی که با دید منفی به هر چیزی می نگرد شانسی برای موفقیت ندارد.
6 داشتن میل فراوان برای دستیابی به چیزی در ازاء هیچ چیز.
7 نداشتن مداومت و پشتکار:اغلب ما آغازگرهای خوبی هستیم اما تمام کننده های خوبی نیستیم. یعنی با مشاهده ی اولین نشانه های شکست و ناکامی زود دست از کار می کشیم.
8 نداشتن عزم راسخ در تصمیم گیری.
در صورت عدم قبولی در سال گذشته:
چیزی بنام شکست وجود ندارد، هرچه هست نتیجه است. نتیجه ی عمل ما یا مثبت است یا منفی یا مطلوب است (موفقیت) یا نا مطلبوب (درس) نتیجه نامطلوب به ما نشان می دهد که برای رسیدن به موفقیت چیزهایی هست که باید یاد بگیریم! به نظر شما چه چیزهایی باید یاد گرفت (درس بگیریم!!!)
از نظر شکلی باید با برنامه ریزی مناسب درسی کار را شروع نمائیم یعنی بدانیم که چگونه برنامه ریزی کنیم و چگونه مطالعه نمائیم و از نظر ماهیتی باید باورهای خود را برای دستیابی به موفقیت بارور سازیم، یعنی بپذیریم که شکست ها پایدار نیستند بلکه موقتی اند.
نکته اینجاست که اگر نتایج نامطلوب درس نگیریم و بدون فکر دست به تلاش مجدد بزنیم، موفق نخواهیم شد.
نتایج نا مطلوب همانند چراغ راهنما ما را برای رسیدن به نتایج مطلوب راهنمایی می کند اما ما از کدام دسته هستیم، دسته ایی که بر روی راه حل ها تمرکز می کنند و یا گروهی که بر روی مشکلات؟!
اگر بر روی مشکلات تمرکز نمائیم هیچگاه نمی توانیم از راهنمایی چراغ راهنما بهره ببریم بهمین دلیل نمی توانیم راه حل ها را پیدا کنیم و معمولاً بجای یافتن راه حل ها بدنبال مقصر می گریدم.
فقط باید به راه حل ها فکر کرد، باید یا بر تلاش با بصیرت خود بیفزایید یا سطح انتظارات خود را کاهش دهید و در فکر هدف دیگری باشید.
هنر خواستن
قسمت کلیدی برای بدست آوردن هر چیزی دانستن نحوه صحیح در خواست آن است. راهها و فنون مختلفی برای بیان منظور به صورت واضح و متقاعد کننده وجود دارد. در این مقاله قواعدی بیان می شود که به شما در آموزش نحوه صحیح درخواست کمک زیادی می کند.
1ــ قبل از خواستن چیزی تکلیف خود را روشن کنید.
قبل از هر کاری باید بدانید و مطمئن باشید چه می خواهید. این اولین مرحله و مهمترین مرحله از خواستن است. قبل از اینکه حتی یک کلمه بگویید فکر کنید دقیقاً چه می خواهید.
متقاضیان ناموفق اغلب این قسمت را نادیده می گیرند. اگر با این روش جلو بروید در حین اینکه می خواهید درخواست خود را مطرح کنید کلمات گیج کننده را بیان خواهید کرد و در صحبت های شما شک و دودلی نمایان خواهد شد. نتیجه چنین تقاضایی گیج شدن مخاطب شماست.
2ــ احساسات منفی طرف مقابل را تحریک نکیند.
یکی دیگر از موقعیت های آشفته ای که بعضی افراد دچار آن می شوند. این است که تقاضای کار یا چیزی را می کنند که واقعاً به آن احتیاج ندارند. بهتر است که خواسته خود را بگونه ای مطرح کنید که مخاطب شما این احساس را پیدا نکند که شما با او لجبازی می کنید.
به عنوان مثال به جای اینکه بگویند: «من این جمعه احتیاج به استراحت دارم» می گویند: «این جمعه نمی خواهم کار کنم.» یا به جای اینکه بگویند: «لطفاً این فرم ها را پر کنید» می گویند: « دلم نمی خواد وقتی برگشتم این فرم ها پر نشده باشد!»
با این گونه جملات مخاطب شما به سمت احساسات منفی کشیده می شود. و عملاً شما او را به سمتی سوق داده اید که بر سختی با روحیه مثبت کار شما را انجام دهد.
3ــ بدانید از که بخواهید.
برای اینکه به هدف خود برسید باید بدانید که از چه کسی درخواست کنید. اگر باید سلسله مراتب را رعایت کنید این کار را بکنید. و اگر بدنبال شخصی برای انجام کار خود هستید ابتدا ببینید آیا خودتان می توانید آن را انجام دهید. فکر کنید از کسی که درخواست می کنید توانایی انجام آن را دارد؟
4ــ بدانید چه موقع بخواهید.
همیشه برای هر تقاضای یک موقعیت بهتر وجود دارد. شاید آن موقعیت بهتر اکنون باشد و شاید یک روز دیگر. ولی اولین چیزی که به آن باید توجه کنید این است که درخواست خود را به صورت خصوصی مطرح کنید یا در جمع. بعضی افراد وقتی از آنها تقاضایی را در جمع مطرح می کنید گیج می شوند مخصوصاً اگر مسئله خصوصی در میان باشد.
هنگام مطرح کردن تقاضای خود توجه کنید که آیا او در آرامش و راحتی باشد. این عامل هم می تواند در نحوه پاسخ دادن وی به درخواست شما مؤثر باشد.
5ــ زیاد توضیح ندهید.
به جای اینکه سعی در توضیح بیش از حد و توجیه تقاضای خود داشته باشید. درخواست خود را واضح و مختصر بیان کنید.
6ــ با التماس چیزی را درخواست نکنید.
به سادگی بگویید «من به مرخصی نیاز دارم» یا بگویید «من باید2 روز مرخصی بروم» بدین روش قبول درخواست شما گارانتی می شود.
7ــ ناله نکنید.
با ناله کردن فقط ضعف خود را نشان می دهید. پس بهتر است به سادگی و به اندازه نیاز صحبت کنید.
8ــ بله یعنی بله
یک بار که جواب مثبت گرفتید تشکر کنید و آنجا را ترک کنید. بعضی افراد بعد از گرفتن جواب مثبت شروع به تفسیر و توجیه می کنند و این دقیقاً کاری است که نباید انجام دهند.
با رعایت 8 قانون فوق «هنر خواستن» را آموخته اید. حال بهتر است این قوانین را به کار گیرید تا اثر آن را خود مشاهده کنید.
تمرکز در مطالعه – مطالعه متمرکز
برای یافتن راه های ایجاد و افزایش تمرکز در مطالعه ابتدا باید بتوانید موانع تمرکز را تشخیص دهید.دو مانع عمده ی تمرکز هنگام مطالعه عبارتند از:
1 هجوم افکار مزاحم به ذهن. (هر فکری که ارتباطی با موضوع مطالعه نداشته باشد) برای شناسایی افکار مزاحم، یک برگ کاغذ سفید برداشته و موضوعی که هنگام مطالعه ذهن شما را مشغول ساخته را روی آن برگ کاغذ بنویسید. با این کار شما آن فکر مزاحم را از ذهن به روی کاغذ منتقل کرده اید، با این عمل آن موضوع دیگر به سراغ شما نخواهد آمد به شرطی که در اولین فرصت پس از مطالعه به آن بپردازید.
2 نگرانی، اضطراب و استرس ناشی از فراموشی مطالب خوانده شده ی قبلی نیز از جمله مواردی است که موجب عدم تمرکز در هنگام مطالعه می گردد لکن تهیه و تکمیل یادداشت های دقیق – منظم و موضوعی از هر مبحث می تواند این نگرانی را از بین ببرد چون مطمئن هستید که مطالب را در جایی یادداشت
کرده اید که به محض رجوع، دوباره به آن ها دست پیدا خواهید کرد.
ایا قبول میشوم ؟
تصور کنید که سوار هواپیما شده اید و هواپیما در ارتفاع 000/20 پا در حال حرکت است. آیا ممکن است خلبان موتورها را خاموش کند؟
پاسخ: خیر! چرا؟ چون سقوط می کنید.
به نظر شما اگر اینقدر از رفتار خلبان مطمئن نباشید، آیا باز هم می توانید با هواپیما مسافرت کنید؟چگونه می توانید تا پایان سفر با خیال
راحت و آرامش خاطر روی صندلی خود بنشینید؟پس تنها راه این است که به خلبان اعتماد کنید.
در پاسخ به سؤال شما باید گفت: اگر شما هم به خود و هم به عملکردتان اعتماد کنید، قطعاً موفق خواهید شد!
چرا یکی قبول میشود و دیگری نه؟
شما جزء کدام دسته هستید؟
دسته اول:
گروهی هستند که خود را لایق و شایسته قبولی می دانند.
استحقاق دستیابی به موفقیت را در خود می بینند.
بدنبال فرصتی هستند تا شایستگی های خود را اثبات کنند.
به خواسته های خود فکر میکنند، به قبولی – به اتفاقات پس از قبولی – به دفتر وکالت – به دانشگاه مورد نظرشان و ...
دسته دوم:
گروهی هستند که همواره بدنبال جمع آوری دلایل و شواهدی برای نشدن هستند. این دسته به دنبال یافتن پاسخی هستند که اگر قبول نشوند جواب پدر و مادر را چه بدهند؟
جواب همکاران را چه بدهند؟
جواب دوستان و ... را چه بدهند؟
مهم نیست اگر جزء دسته دوم هستید، مهم این است که چگونه می توان جزء دسته اول قرار گرفت تا بتوان قطعاً موفق شد.
در پاسخ به این سؤالات که :
چرا یکی سالم و ثروتمند و یکی بیمار و فقیر است؟
چرا یکی همیشه پیروز و یکی بازنده و شکست خورده است؟
چرا یکی دست به خاک می زند طلا می شود! و دیگری از چیزی که بدش می آید سرش می آید؟
چرا یکی در آزمون های وکالت – کارشناسی ارشد – دکتری و ... قبول میشود و دیگران سال ها در انتظار قبولی می مانند؟
باید گفت که فکر غالب آنان: ثروت و سلامتی، پیروزی، موفقیت و قبولی در آزمون هایی مختلف می باشد و هر گونه فکر متضادی را از ذهن خود دور کرده اند. همان قانون جذب که می گوید: (( به هر چیزی که فکر کنید، همان چیز یا مشابه آن را به سمت خود جذب می کنید))
حالا بگو؛ تفاوت دسته اول با دسته دوم در چیست؟
تفاوت دسته اول و دوم نیز در نوع تفکر آنان است. دسته اول به خواسته هایش فکر می کند. دسته دوم معمولاً به نخواسته هایش!
شما نیز باید برای قرار گرفتن در دسته اول فقط به قبولی فکر کنید و اتفاقات پس از قبولی را تجسم و تصویر سازی کنید.
باید بدانید که توأم با تلاش و پشتکار در مطالعه، لازم است تا افکار حاوی اشتیاق به قبولی را نیز در ذهن خود انباشته سازیم. اگر به دنبال قبولی هستیم باید ذهنیت یک فرد قبول شده را در خود ایجاد کنیم.
هنگامی که به هدفتان برسید چه رفتار و عکس العملی از خود نشان می دهید؟ از همین حالا آنچنان رفتار کنید.
همانند یک وکیل رفتار کنید – همانند یک دانشجوی کارشناسی ارشد در رشته مورد نظر خود رفتار کنید.
خود را یک وکیل پایه یک دادگستری – یک فرد با تحصیلات کارشناسی ارشد – دکتری یک استاد دانشگاه .یک مؤلف – یک پزشک – یک مهندس یک نماینده مجلس – یک رئیس جمهور و ... بپندارید و آن را تجسم و باور و همانگونه رفتار کنید.
ممکن است برای ساده اندیشان این دستور العمل به نظر غیر ممکن و رویا پردازی باشد اما با دقت و تأمل در اطرافمان پی به صحت این دستور العمل خواهیم برد.
مثال: تلفن (بِل) – هواپیما (برادران رایت) – روشنایی لامپ (ادیسون) و ... همه نمونه هایی از تصور و تجسّم یک چیز قبل از ایجاد آن
می باشد، و همگی صحت این دستور العمل را اثبات می کنند.
ضمن اینکه تلاش و پشتکار لازم است اما شرط لازم برای موفقیت داشتن تصور و تجسم ذهنی مثبت است یعنی قبل از هر اقدامی
(برنامه ریزی و اجرا) شما باید دارای رؤیا، امید و آرزو باشید و در این صورت است که مطمئن باشید که موفق خواهید شد.
اشتیاق فروان و باور شماست که همانند یک موتور محرکه در شما انگیزه تولید نموده و شما را به سمت هدف رهنمون می سازد.
اگر شما بتوانید از قبل هدفتان را ببینید، در آن صورت می توانید استعدادهای خود را بهتر بروز دهید. چرا که شما سرشار از استعداد هستید.
حال ممکن است این سؤال مطرح گردد که من نیز دارای رؤیا و امید و آرزو بوده ام. خیلی هم آنها را تصوّر و تجسم کرده ام اما هیچگاه آنها صورت واقعی بخود نگرفته اند. چرا؟
در پاسخ باید گفت: در قطعی بودن این اصل هیچ شکی نیست اما تفاوت شما با گراهام بل – برادران رایت ادیسون و یا سایر افرادی که در
آزمون های مختلف حقوقی قبول می شوند در نحوه نگرش و سئوالی است که طرح می کنید:
شما می گویید چرا رؤیا و تجسم من تبدیل به واقعیت نمی گردد اما یکایک آن ها گفتند: چگونه رؤیا و تجسم خود را تبدیل به واقعیت کنم؟
تفاوت رویا پردازی و تجسم خلاق در عمل شماست. تنها شما هستید که باید رویاهایتان را عملی سازید.
دغدغه های تمام داوطلبان وکالت
زمان کمی تا آزمون مانده و هنوز تعدادی از کتاب ها را نخوانده ام و یا نیمه تمام هستند.
آیا به خواندن مباحث باقیمانده بپردازیم؟ اگر مطالبی را که مطالعه کرده ام مرور کنم با مطالب باقیمانده چه کنم؟
برای پاسخ به این دغدغه مثال زیبایی از مجله ی آزمون شماره 399 را عیناً برایتان می آوریم:
«از صبح به باغ میوه ای رفته ایم تا گلابی بچینیم و عصر بار کامیون ها کنیم تا به سرد خانه ببرند. تا عصر سخت کار کرده ایم و هریک به فراخور حال خویش مقداری گلابی چیده ایم، حال اطلاع می دهند کامیون ها آمده اند و فقط دو ساعت وقت داریم گلابی ها را بار کنیم.
کدام راه عاقلانه تر است؟ هنوز به چیدن مقدار بیشتری گلابی ادامه دهیم یا آن چه را که چیده ایم در جعبه بگذاریم و بار کامیون ها کنیم؟
اگر به چیدن ادامه دهیم مسلم است که مقدار گلابی بیشتری خواهیم داشت، اما تا سرگرم کاریم کامیون ها می روند و گلابی ها بر زمین می مانند و خواهند گندید.
یعنی همان حاصل کارمان یا بخش مهمی از آن از بین خواهد رفت. در حالی که اگر بتوانیم در فرصت باقیمانده همه گلابی ها را «جمع آوری» و بار کامیون کنیم تمام حاصل خود را از آن خویش کرده ایم.
مهمترین علت شکست و ناکامی در ازمونها
کک این جاندار کوچک قهرمان پرش در میان جانداران است. چرا که 7 متر پرش دارد.
روزی فردی این کک را داخل بطری شیشه ای قرار داد و در بطری را بست.
کک با هر بار پرش سرش به چوب پنبه بطری اصابت می کرد. پس از چند روز کک را از داخل بطری خارج نمود. می دانید چه اتفاقی افتاد؟ این کک دیگر بیش از ارتفاع بطری پرش نکرد. (برای همیشه چند سانتیمتر کمتر از ارتفاع بطری می پرید.)
چرا؟ چون سطح پرش خود را چند سانتیمتر کمتر از ارتفاع بطری تعیین کرد. این جاندار دچار"توهم محدودیت" شد.
برخی از داوطلبان نیز اغلب دچار همین "توهم محدودیت" می شوند.
اشتباهی که این دسته مرتکب می شوند این است که شرایط و محدودیت های خود را معیار سنجش خود با دیگران قلمداد می کنند، آنها قبل از هر گونه اقدامی فقط و فقط پرچم محدودیت های خود را علم می کنند.
پایه درسی ضعیفی دارم! کند ذهن هستم! امکانات ندارم!
زود فراموش می کنم! شاغل هستم و وقت ندارم! مسئولیت دارم و ....
این دسته شروع نمی کنند، نه از آن جهت که تمایل ندارند بلکه شروع نمی کنند از آن جهت که شرایط خود را سرشار از محدودیت ها
می پندارند و اغلب با افسوس منتظر می مانند تا روزی شرایط برای آن ها فراهم شود و ساعت ها، روزها، ماه ها و سال ها منتظر فرصت مناسب می مانند غافل از این که بزرگترین افسوس انسان زمانی است که می توانست امّا نخواست و زمانی را به یاد آورد که می خواهد امّا نمی تواند. ((زرتشت))
برای غلبه بر محدودیت و عبور از این وضعیت چه باید کرد؟
فردی از دوستش پرسید، از کدام راه بروم؟ راه را نشانم بده!
دوست پرسید: کجا می خواهی بروی؟
آن فرد گفت فرقی نمی کند!
دوست گفت: وقتی مقصد (هدف) برایت مشخص نیست از هر راهی که دلت می خواهد برو!
کسیکه هدف مشخصی را دنبال نمی کند شانس موفقیت چندانی ندارد. مهمترین علّت ناکامی و شکست، نداشتن هدف است. وقتی بدانید که به دنبال چه هستید؟ وقتی هدفمند حر کت کنید. وقتی به جای اینکه منتظر فرصت و روز مناسب باشید، فرصت و روز مناسب را ایجاد کنید، محدودیت ها، فضایی برای مانور پیدا نخواهند کرد و شما براحتی از آن عبور می کنید و آن ها را پشت سر خواهید گذاشت.
این شمایید که سطح پرش خود را تعیین می کنید!
شما باید دقیقاً مشخص کنید که چقدر می خواهید بپرید! نه چقدر می توانید!!!
این شمایید که اگر چند بار نتیجه نگرفته اید نباید فکر کنید که توانایی تو همین قدر بوده!
نباید فصول را بخاطر اینکه ادامه نمی یابند سرزنش کنید. (جبران خلیل جبران)
آیا اگر مانعی بر سر راه شما ایجاد شد، هدف خود را تغییر می دهید؟
آیا شما اگر در آزمون های قبلی نتیجه نگرفته اید خود را سرزنش می کنید و کار را رها می سازید؟
حجوم افکار حاوی محدودیت در ذهن به این مفهوم است که نتوانسته اید بر” توهم محدودیت” غلبه کنید.
وقتی ذهن سرشار از افکار حاوی محدودیت است، نمی توان به راحتی به درس خواندن و اجرای برنامه ها عمل کرد.
برای غلبه بر توهم محدودیت نباید در دام تنبلی و به تعویق انداختن کارها گرفتار شد. امروز و فردا کردن یکی از علل مهم شکست و ناکامی است، در انتظار روز مناسب بودن نتیجه ایی جز شکست و ناکامی در بر نخواهد داشت. تا رسیدن به زمان مناسب صبر می کنیم، این صبر یعنی تعویق در کارها. صبر نکنید زیرا زمان مناسب هرگز از راه نمی رسد. از همین جایی که هستید شروع کنید، تصمیم بگیرید و از همین امروز شروع کنید. برای غلبه بر ” توهم محدودیت” و ایجاد ” روز مناسب” به این سئوالات پاسخ دهید:
اگر همین امروز شروع نکنید!
اگر از همین حالا تصمیم نگیرید!
اگر از هم اکنون برنامه ریزی نکنید!
حدس می زنید در آزمون بعدی چه اتفاقی برایتان خواهد افتاد؟
اگر واقعاً بدنبال اثبات شایستگی خود هستید، اگر واقعاً بدنبال کسب نتیجه هستید نباید منتظر روز مناسب بود بلکه، باید روز مناسب را ایجاد کرد! برخیز و سطح پرش خود را تعیین کن!